مطلب زیر را در آغاز شیوع کوید-۱۹ نوشته بودم. البته موضوع آن صرفا به کرونا مربوط نمیشود جز آغاز بحث، چرا که در آن زمان اخبار کرونا طوفانوار منتشر میشد.
لطفا مطالعه بفرمایید و اگر نقد و نظری داشتید مرا از شنیدن آن محروم نکنید.
«جامعهی فورواردی و سندروم فوروارد»
این روزها همهجا سخن از ویروس کروناست. اما همه از بیماری دیگری که من آن را «سندروم فوروارد» مینامنم، غافلاند.
این روزها همه در مقام یک متخصص و اَبَر متخصص، اطلاعات مربوط به بیماری کرونا را در فضای مجازی دست به دست میکنند. اطلاعات و اخباری که همه از تلویزیون، خبرگزاریها، بیبیسی و هزار جای دیگر میشنوند اما باز هم برای همدیگر فوروارد میکنند. هیچکس نمیگوید در این گیرودار، خودش دارد چه کار میکند؟ چرا هیچ کس نمیگوید در جایگاهی که قرار دارد، چه مسئولیت اجتماعی برای خود تعریف کرده و چه کاری از دستش برآمده و چه کار کرده؟
دوستان عزیز اگر میخواهید اطلاعات تکراری و آمارهایی که درستی آن هم خیلی معلوم نیست یا حداقل از سوی شما درستی آن بررسی نشده، برای کسی فوروارد کنید، اندکی تأمل کنید. چرا این پیام را میفرستید؟ مخاطب شما کیاست؟ و چه اثری ممکن است در وی داشته باشد؟
دوست گرامی اگر سخنی یا کلیپی از جایی برای من فوروارد میکنی لطفا تحلیل خود را به آن پیوست کن تا بدانم تو چگونه میاندیشی و بتوانم با تو وارد گفتگو شوم. آنها که با سرعت زیاد مشغول فوروارد کردن هستند، دچار توهُم دانایی و خردمندیاند. اگر به یکی از سخنان یا کلیپهایشان معترض شوی در پاسخ میگویند منظورم تأیید آن نبود؛ فقط خواستم ببینید. انگار متولی این که من چه چیزی را باید ببینم اوست. چرا شهامت ندارید در بارهی نگاه خودتان بنویسید. چرا کسی تولید فکر نمیکند.
«سندروم فوروارد» همین است که ما نمیتوانیم تولید فکر کنیم. نمیتوانیم نقد کنیم. میترسیم. تنها کاری که بلدیم تمسخر کسانی است که میاندیشند و شهامت این را دارند که اندیشههایشان را بیان کنند.
پیش از کرونا با سندروم فوروارد مقابله کنیم.
این که بخشی از فضای مجازی به تفریح اختصاص یابد، پذیرفتنی است اما اگر آن بخش به گروههای دانشگاهی و جامعهی علمی گسترش یابد، فاجعه است.
نخستین پرسش این است: چرا این سخن برای من جالب و مفید است؟ و پرسش دوم: آیا کس دیگری هم هست که این سخن برایش جالب و مفید باشد؟ و چرا؟
ما به جای جامعهی علمی، جامعهی فورواردی داریم.
جامعهی علمی جامعهای است که در آن هر گزارهای با تفکر انتقادی سنجیده میشود. پیامهایش روشن و شفاف است. منابع معتبر دارد. در درونش داورهای صاحبنظر دارد. دادههایش را با روشهای تأیید شدهی علمی استخراج میکند. مجهز به استدلالهای منطقی است. گوش شنوا برای گزارههای مخالف دارد. و پس از آن که همهی ابزار یقین را داشت، در سخن واپسین می گوید: بنابر این احتمالا چنین است.
جامعهی فورواردی اما مبتنی بر دو انگشت شست است. کپی، فوروارد! جامعهی فورواردی تولید فکر نمیکند. دادههایش را از ناکجاآباد میگیرد. استدلال ندارد. تمسخر مبنای آن است. تمسخر را در جایگاه طنز مینشاند. غافل از این که طنز، بر تفکر انتقادی استوار است ولی تمسخر، ریشه در حقارت و تحقیر. جامعهی فورواردی همیشه یقین دارد. اگر به آن شک کنی تکفیر میشوی.
جامعهی علمی باید بخشی از فضای مجازی را با چارچوب مشخص به خود اختصاص دهد و در آن، ضمن مرزبندی با هربخش دیگر، ارزشهای خود را تثبیت کند و در این مسیر، مسئولیت اجتماعی خود را نیز روشن و قابل مشاهده و قابل رصد کند. جامعهی علمی باید بتواند با معرفی درست خود، جامعهی فورواردی را که در هر لحظه از زمان با تمضحک و تمسخر ذاتی خویش، با خردمندی و خردورزی در جدال است، به عقب براند. افرادی که به دنبال حقیقت هستند باید بتوانند منبعی قابل اتکا و روشن برای خود بیابند. ارائهی چنین منابعی، وظیفهی جامعهی علمی است.
با احترام
فرامرز کنجوری
اردیبهشت ۱۳۹۹